محدودیت های بیشتری برای این مطالعه وجود دارد. ما با محدود کردن تجزیه و تحلیل خود به دادههای مربوط به کسانی که حداقل 24 گرم گردو کانادایی در روز مصرف میکنند، اطمینان حاصل کردیم که نتایج ما منعکس کننده مصرف واقعی گردو است.
اما این باعث کاهش حجم نمونه موجود برای تجزیه و تحلیل شد که ممکن است قدرت محدودی برای تشخیص اثرات بیشتر داشته باشد. انصراف شرکت کنندگان و عدم پایبندی به تهیه گردو در طی 12 ماه نیز به طور قابل ملاحظه ای حجم نمونه موجود را کاهش داد و این کاهش قدرت آماری ممکن است دلیل عدم تغییرات قابل توجه در مصرف مواد غذایی مشاهده شده در پایان مطالعه باشد.
نمونه کاهش یافته نیز تعمیم پذیری این نتایج را محدود می کند. علیرغم غربالگری برای بیزاری از آجیل، برخی از شرکت کنندگان به صورت تصادفی در گروه گردو به دلایل مختلف مصرف گردو را انتخاب نکردند.
سوابق حاکی از دلایل رایج شامل فراموشی، تأثیر سفر و ترجیحات شخصی است. در 12 ماهگی به نظر می رسید که این احتمالاً از طریق خستگی آزمایشی و/یا کاهش شدت مداخله (تا بازدیدهای فصلی از کلینیک از ماهانه در سه ماه اول) برجسته شده است.
ما همچنین از روشهای گزارشدهی خود برای مصرف گردو و الگوهای انتخاب غذا استفاده کردیم که مستعد خطا هستند، بهویژه در افراد دارای اضافه وزن و چاق. همچنین لازم به ذکر است که اندازه سرو مورد استفاده در این مطالعه 30 گرم گردو بوده است.
در مدیریت وزن، اندازه سهم برای همه غذاها مهم است، و یافتههای ما باید در چارچوب یک مشت کوچک روزانه آجیل در یک رژیم غذایی متعادل سالم در نظر گرفته شود.
با این وجود، به نظر میرسد که ارائه 30 گرم گردو در روز بهویژه در سه ماه اول مطالعه به خوبی تحمل میشود، اگرچه به نظر میرسد این میزان در طول مدت مطالعه کاهش مییابد. علاوه بر این، احتمال اختلاط بین گروهها کم بود، زیرا دریافت معمول آجیل گزارش شده در سایر گروههای درمان حداقل بود و مطابق با یک نظرسنجی ملی اخیر بود.